چه بی تابانه می خواهمت
ای دوری ات آزمون تلخ زنده به گوری
چه بی تابانه تو را طلب می کنم
بر پشت سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست
و فاصله
تجربه یی بیهوده است
بوی پیرهن ات
این جا
واکنون
کوه هادر فاصله سردند
دست
در کوچه و بستر
حضور مانوس دست تو را می جوید
و به راه اندیشیدن
یاس را
رج می زند
بی نجوای انگشتان ات
فقط
جهان از هر سلامی خالی است
احمد شاملو
#بنفشه برای تو برای چشم هایت ای کاش خدا کاری کند
درباره این سایت